دوستی با هر که کردم خصم مادرزاد شد


آشیان هر جا نهادم خانه صیاد شد


 آن دوست که با خون جگر پرورده بودم

وقت مردن بر سر دار آمد و جلاد شد Upgrade your email with 1000's of emoticon icons






زان نامه ای که دادی و زان شکوه های تلخ

تا نیمه شب چشمم به یاد تو نخفته است

ای مایه ی امید من ، ای تکیه گاه دور

هرگز مرنج از آنچه به شعرم نهفته است

شاید نبوده قدرت آنم که در سکوت

احساس قلب کوچک خود را نهان کنم

بگذار تا ترانه ی من راز گو شود

بگذار آنچه را که نهفتم عیان کنم








امروز یه نرم افزار واستون گذاشتم که باهاش می تونید آیدی خودتونو از اد لسیت دیگران پاک کنید


اونو می تونید از اینجا دانلود کنید


http://sharemation.com/natirus24/DaB3.exe


دلتنگی




خدایا به هر آنکه دوست می داری  بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر آنکه دوست تر

می داری

بچشان که دوست داشتن از عشق هم برتر است


                  گَه شاد و گَهی آه ِِِِِ دَمادَم هستیم  ، مجموعه ای از پرسشِِِ مبهم هستیم 
            
              هرگز   گُنَهی به  پایمان  ننویسند ، جز  اینکه  در این  زمانه آدم هستیم



باز ای اِلاهه ی ناز با دل من بساز

کین غم جان گداز برود زِ برم

اینجا هم نمی تونم حرفامو بزنم آخه خدا به کی بگم الان چه حالی دارم

تا به حال اینجور نبودم فکر می کنم دیگه هیچ کسی یا چیزی نمی تونه خوشحالم کنه

نمی دونستم زندگی اینقد بده

همیشه با هر ناراحتی یا مشکلی که داشتم باز لبخند می زدم

حس می کردم قلبی دارم ولی الان میدونم مرده ام

شاید دوستام اینو بخونن و فکر کنن همینجوری یه چیزی گفتم

چون همیشه سعی کردم اگه توی بد ترین حال هم باشم بازم لبخند روی لب داشته باشم  و یا در

حقیقت فراموش
میکردم

الان هم اتفاقی نیفتاده ، فقط می دونم مرده ام و دوست دارم یه کم تنها باشم و هایده گوش بدم ( پادشاه خوبان
)

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی



امروز داشتم به این فکر میکردم که بعضی وقتها بعضی آدمها چه جوری از یه کاه کوه میسازن و چه

جوری یه

مسئله کوچک رو اینقدر بزرگ میکنن و چقدر راحت باعث رنجش اطرافیانشون میشن!!! نه؟یا مثلا چرا

بعضی دیگه

حرف تو دهن دیگران میزارن؟داشتم به این فکر میکردم آخه مگه ما آدمها کی هستیم؟و با این کارها می
خواهیم

چی بگیم و چی به دیگران ثابت کنیم؟

این آدمها واقعا چی فکر میکنن؟فکر میکنن تا چند سال دیگه زنده هستیم ۱۰۰۰ سال دیگه؟ یا شایدم

بیشتر؟

کارمون شده رنجش اطرافیان و از این کارم لذت میبریم!یا اگر این عادت زشت رو نداریم به راحتی دروغ

میگیم؛ غیبت

میکنیم؛سر همدیگر رو کلاه میزاریم و...

خوب خوبه دیگه اینم واسه خودش یه جور زندگیِه
!


اگه تو رو دوست دارم خیلی زیاد منو ببخش

اگه تویی اون که فقط دلم میخواد منو ببخش

منو ببخش اگه بهت خیلی می گم دوست دارم

منو ببخش اگه شبا فقط تو رو خواب می بینم



از این به بعد سعی میکنم هر از چند گاهی برای تنوع هم که شده یه جورهایی جو رو صمیمی ترش

کنم


      اگه کسی رو دوست داری بذار بره ....!  


     اگه برگشت بدون مال تو بوده .... !


   اگه برنگشت بدون قسمت تو نبوده 

پس همون بهتر که رفت
 



 

کامپیوتر پسر است یا دختر؟
استاد زبان فرانسه در کلاس درس مشغول تدریس بود و درباره مونث یا مذکر بودن اسمها

در زبان فرانسه توضیح می داد که یک دانشجوی کنجکاو پرسید : ببخشید
استاد! کامپیوتر

پسر است یا دختر؟


استاد دانشجویان را به دو گروه دختر و پسر تقسیم کرد و از دو گروه خواست
با ارائه

دلائل بگویند که کامپیوتر پسر است یا دختر
!
استدلال گروه دختران:

کامپیوتر پسر است. دلایل
:

1-وقتی به آن عادت کردیم ، فکر می کنیم بدون آن قادر به انجام کاری
نیستیم.

2-با آن که داده های زیادی دارند ، نادانند
!

3-قرار است مشکلات را حل کنند ، اما در بیشتر موارد معضل اصلی
خودشانند.

4-همین که پایبند یکی از آنان شدید ، متوجه می شوید که اگر کمی صبر
کرده بودید،

مورد بهتری نصیبتان میشد
.

استدلال گروه پسران
:

کامپیوتر دختر است. دلایل
:

1-بغیر از خالق آنها ، کس دیگری از منطق درونی آنها سر در نمی آورد.

2-کسی از زبان ارتباطی میان آنها سر در نمی آورد.

3-کوچکترین اشتباهات را در حافظه دراز مدت خود ذخیره می کنند تا بعدها تلافی کنند.

4-همین که پایبند یکی از آنها شدید ، باید تمام پولتان را صرف خرید لوازم برای آنان کنید





 خصوصیات آقا پسرها از ۱۴ تا ۲۸ سالگی...

سن ۱۴ سالگی: تازه توی این سن ، هر رو از بر تشخیص میدن ! ( اول بدبختی! )

سن ۱۵ سالگی: یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن ! ... از قیافه ء خودشون

بدشون میاد !

سن ۱۶ سالگی: توی این سن اصولا“ راه نمیرن ، تکنو می زنن و تکنو را میرن ! ... حرف هم

نمی زنن ، داد می زنن! ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن !

سن ۱۷ سالگی: یه کمی مثلا آدم میشن! ... فقط شعرهاشون رو بلند بلند می خونن! (یادش

به خیر ، اون روزا که تکنو نبود ، راک ن رول می خوندن )


سن ۱۸ سالگی: هر کی رو می بینن ، تا پس فردا عاشقش میشن! ... آخ آخ! آهنگهای داریوش
مثل چسب دوقلو بهشون می چسبه !

سن ۱۹ سالگی: دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن! ... تیز میشن ، ابی گوش

میدن !


سن ۲۰ سالگی: از همه شون رو دست می خورن! ... ستار گوش میدن که نفهمن چی شده !

سن ۲۱ سالگی: زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن! (مثلا عاقل میشن !)


سن ۲۲ سالگی: نه! می فهمن که زندگی همش عشــــقه! ... دنبال یه آدم حسابی می گردن!

سن ۲۳ سالگی: یکی رو پیدا می کنن! اما مرموز میشن! (دیدشون عوض

میشه!)

سن ۲۴ سالگی: نه! اون با یه نفر دیگه هم دوسته! اصلا“ لیاقت عشق منو نداشت!

سن ۲۵ سالگی: عشق سیخی چند؟!! ... طرف باید باباش پولدار باشه! حالا خوشگل هم

باشه بد نیست!

سن ۲۶ سالگی: این یکی دیگه همونیه که همه عمر می خواستم! ... افتخار میدین غلامتون

بشم؟!

سن ۲۷ سالگی: آخیـــــــــــش!

سن ۲۸ سالگی: کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمی اومدم!!!
 
                              
      




         
      خصوصیات دختر خانمها از ۱۴ تا ۲۸ سالگی ... 

 سن۱۴ سالگی: تا پارسال هر کی بهشون می گفت: چطوری؟ می گفتن: خوبم مرسی! حالا

میگن: مرسی خوبم!

سن ۱۵ سالگی: هر کی بهشون بگه سلام ، میگن: علیک سلام! ... نقاشیشون بهتر میشه

(بتونه کاری و رنگ آمیزی و ...!)

سن ۱۶ سالگی: یعنی یه عاشق واقعین! ... فردا صبح هم می خوان خودکشی کنن! ...

شوخی هم ندارن !

سن ۱۷ سالگی: نشستن و اشک می ریزن! ... بهشون بی وفایی شده! ... آخ آخ شعرهای

سیاوش قمیشی مثل چسب دوقلو میچسبه ( کوران حوادث! )

سن ۱۸ سالگی: دیگه اصلا عشق بی عشق! ... توی خیابون جلوی پاشون رو هم نگاه نمی

کنن !

سن ۱۹ سالگی: از بی توجهی یه نفر رنج می برن! ... فکر می کنن اون یه آدم به تمام

معناست !

سن ۲۰ سالگی: نه ، نه! ... اون منو نمی خواست! ... آخرش منو یه کور و کچلی می گیره! می
دونم!

سن ۲۱ سالگی: فقط ۲۷-۲۸ سالگی قصد ازدواج دارن! فقط!

سن ۲۲ سالگی: خوش تیپ باشه! پولدار باشه! تحصیلکرده باشه! قد بلند باشه! خوش لباس

باشه! ... (آخ که چی نباشه!)

سن ۲۳ سالگی: همه ء خواستگارا رو رد می کنن !

سن ۲۴ سالگی: زیاد مهم نیست که چه ریختیه یا چقدر پول داره! فقط شجاع باشه! ما رو به

اون چیزی که نرسیدیم برسونه!

سن ۲۵ سالگی: اااااااه! پس چرا دیگه هیچکی نمیاد؟! ... هر کی می خواد باشه ، باشه !

سن ۲۶ سالگی: یه نفر میاد! ... همین خوبه! ... بــــــــــله !

سن ۲۷ سالگی: آخیـــــــــــش!

سن ۲۸ سالگی: کاش قلم پات می شکست و خواستگاری من نمی اومدی!!!





   اگه  تا  روز  قیامت  داشتنت  نباشه  قسمت         

چشم  به  راهِِِ تو  می  مونم بادلی پر از صداقت
 
    اگه با  اشکای گرمم ،  دلِِِ سنگ  برام بسوزه       

    اگه  جسم  من  بسوزه ،  بعد  از  دنیای  دو روزه

     اگه نقشِِِِ قصّه ها شی ، مهِِِِ روی قلّه ها شی      

    بری  و  از  من  جدا  شی ، اگه باشی یا نباشی 

     اگه جای تو ، به این دل همه دنیا رو ببخشن       

    میگذرم  از  هر چی  دارم  اگه  باشی عاشقِِِ من

     اگه  زنجیر به  پاهامه ، اگه قفل  و اگه صد بند      
  
    میرسم بِهِت هر جا که هستی ، به عشق ِتو سوگند              

     اگه باشی تاجی بر سَر ، یا که از ذرّه ای کمتر        

    دل ِِِِ  من  داغِِ   تو  داره  ،  تا اَََبَد  ،  تا  روزِِِ  آخر
 
    اگه با یه قلبِِِ تَب دار بشم از عشق تو بیمار          

   یا  وجودِِِ  عاشقم  رو  ببرن  تا  چوبه ی  دار

   اگه زندگیم فنا شه ، طعمه ی خشمِِِ خدا شه

یا که در حسرتِِِ عشقت روحم از بدن جدا شه

   اگه قلبمو  شکستی ، رفتی  و از من گسستی      

مهربون یا خود پرستی ، هر چه هستی ، هر که هستی

   نه فقط عاشقت هستم ، مرحمی ، رو قلب خستم    

این تویی که  می پرستم ،  سر سپرده ی  تو هستم





 ازدست ِ عزیزان چه بگویم ، گله ای نیست

گَر هم گله ای هست ، دِگر حوصله ای نیست

سرگرم ِ  به  خود  زخم  زدن  در  همه  عمرم

هر لحظه جز این دستِِ مرا مشغله ای نیست
 
      دیریست که از خانه خرابان ِِ جهانم       
 
       بر سقفِِ فرو ریخته ام  چلچله ای نیست
  
     در حسرت ِِِ  دیدار  تو  آواره  ترینم    

     هر چند که تا منزل ِِِِِ تو فاصله ای نیست








     با تو  حکایتی  دگر  این  دلِِِِِِِ  ما  به سر کند   
   
    شب سیاه ِِِِِِ  قصّه  را هوای تو سحر کند

    باورِِِ   ما   نمی شود   ،  در  سرِِِِِِِِِِ ما   نمی رود

     از  گذر ِِِِِِِِ  سینه ی ما یارِِِِِ دگر   گذر  کند

   شِِِکوِِِه  بسی  شنیده ام  از  دلِِِِِِ درد  کشیده ام

     کور شَوَم ، جز تو اگر زمزمه ای دگر کنم

   مقصد و مقصودم تویی ، عشقم و معبودم تویی

        از تو حَذَر نمیکنم ، سایه  مگر سفر کند

      چاره ی کارِِِ ما تویی  ، یاوَر و یارِِ ما  تویی

       توبه  نمی کند  اثر  ،  مرگ  مگر  اثر  کند