هر یار اهل نیرنگ ، هر دوست اهل ِِ حیله

با پشت خُُُرد ِِِ خنجر موندم تو این قبیله




 این جهان پر است از صدای پای مردمی است که
 
  همچنان که تو را دوست می دارند 

  طناب دار تو را می بافند








 

 مرگ من روزی فرا خواهد رسید ، در بهاری روشن از امواج

نور

در زمستان غبار آلود و دور ، یا خزانی خالی از فریاد و شور

خاک می خواند مرا هر دم به خویش ، می رسند از ره که در

خاکم نهند

    آه شاید عاشقانم نیمه شب ، گل به روی گور غمناکم نهند




تا کِی جفا کِِِشم زِِِ تو ، ای بی وفا برو

بگذاشتم به مُُُُُدََََََّعیان مُُُُدََََّعا ،برو

دشمن نکرد آنچه تو کردی به دوستی

بیگانه ام دگر برو ای آشنا ، برو

امّید صلح نیست دگر ، نیست

منشین برو ، برو ای بی وفا برو



 

عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من

شب هجران نکند قصدِِِِِِ دل آزاری من

روزگاری که جنون رونق بازارم بود

تو نبودی که بیایی به خریداری من

برگ پاییزی ام و خسته دل از باد خزان

باغبان نیز نیامد پی ِِ دلداری من







ما پرنده های تنها زیر ِِِِ شیروونیه خونه

هر دو تا خسته ز ِِِِِ غربت ، هر دو آواره ز ِِِِِِِ لونه

ما دو تا مثل ِِ مسافر ِِِِِِ کویر ، تشنه ی جرعه ای از محبّتیم

ولی بیگانه ز ِ هم ، در این سرا لب ها بسته ، پر از شکایتیم

اگه دست سرنوشت رقم ِِ بخت رو برامون می نوشت

یا اگه غارت ِِِِِِِِِِِِ باد بهمون فرصت ِ بودن می داد

دیگه دنیا برامون تنگ نمی شد ، دیوارای لونمون سنگ نمی شد



تو حِِِِِِِِِِِِِِِیرانی در این هنگامه ، من هم از تو حِِِِِِِِِِِِِِِِِیران تر

تو در آغاز آبادی ، منم هر لحظه ویران تر

در این بنبست ظلمانی ، رهایی را چه می دانی ؟

فرار از خود به سوی هم و یا از هم گریزان تر

اگر از راه برگردیم سراپا حسرت و دردیم

          گذشتن مرگ ، ماندن درد ، کدامین است آسان تر





پرنده ی قشنگی بود و پر زد ، رفیق ِِِِ روز ِِِ تنگی بود و پر زد

خیال کردم دلش دنبال ِِ عشقه ، پِِِِی ِِِِِ خوش آب ورنگی بود و پر

زد



 قلبم گرفت ای نازنین نفس دیگه نفس نیست

آه این زمین و سر زمین واسم به جز قفس نیست

تا کی بگم آه ، ای خدا مگه دلِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِ درد آشِِِنام

هر چی کشیده بس نیست ، رنجی که دیده بس نیست

یه جا اگه قبله ی حاجات بود ، یه جا اگه جای مناجات بود

صد جا دیگه دار مکافات بود ، صد جا دیگه جای مجازات بود

تو ای عزیز ترین کَََسم ، پشت و پناهم باش

یه تکیه گاه مهربون ، رفیق راه من باش



















نظرات 3 + ارسال نظر
جوک نامه صبا و رضا (لیلی و مجنون ساب یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:49 ق.ظ http://asmjock.blogsky.com

سلام بد نیست بیا کمی خنده داره فعلا ضرر تداره

گفتم چی می خوای بگی

محمد یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:44 ق.ظ http:// ازدست ِ عزیزان چه بگویم ، گله ا

سلام
خیلی خوب بود ولی شعرهای خواننده ها رو ننویس
بهتره
یه سر هم به ما بزن

چشم
ولی می شه بگید چرا ؟

ممنون می شم

با تشکر

امین فیگو

زینب دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:41 ق.ظ http://www.zenab59.blogsky.com

سلام تصاویر زیبایی گذاشتی و کلا قشنگ بود امیدوارم موفق باشی به ما هم سر بزنید دوباره ممنون

خیلی ممنون

چشم بازم بهت سر می زنم

با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد