کامپیوتر پسر است یا دختر؟
استاد زبان فرانسه در کلاس درس مشغول تدریس بود و درباره مونث یا مذکر بودن اسمها

در زبان فرانسه توضیح می داد که یک دانشجوی کنجکاو پرسید : ببخشید
استاد! کامپیوتر

پسر است یا دختر؟


استاد دانشجویان را به دو گروه دختر و پسر تقسیم کرد و از دو گروه خواست
با ارائه

دلائل بگویند که کامپیوتر پسر است یا دختر
!
استدلال گروه دختران:

کامپیوتر پسر است. دلایل
:

1-وقتی به آن عادت کردیم ، فکر می کنیم بدون آن قادر به انجام کاری
نیستیم.

2-با آن که داده های زیادی دارند ، نادانند
!

3-قرار است مشکلات را حل کنند ، اما در بیشتر موارد معضل اصلی
خودشانند.

4-همین که پایبند یکی از آنان شدید ، متوجه می شوید که اگر کمی صبر
کرده بودید،

مورد بهتری نصیبتان میشد
.

استدلال گروه پسران
:

کامپیوتر دختر است. دلایل
:

1-بغیر از خالق آنها ، کس دیگری از منطق درونی آنها سر در نمی آورد.

2-کسی از زبان ارتباطی میان آنها سر در نمی آورد.

3-کوچکترین اشتباهات را در حافظه دراز مدت خود ذخیره می کنند تا بعدها تلافی کنند.

4-همین که پایبند یکی از آنها شدید ، باید تمام پولتان را صرف خرید لوازم برای آنان کنید





 خصوصیات آقا پسرها از ۱۴ تا ۲۸ سالگی...

سن ۱۴ سالگی: تازه توی این سن ، هر رو از بر تشخیص میدن ! ( اول بدبختی! )

سن ۱۵ سالگی: یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن ! ... از قیافه ء خودشون

بدشون میاد !

سن ۱۶ سالگی: توی این سن اصولا“ راه نمیرن ، تکنو می زنن و تکنو را میرن ! ... حرف هم

نمی زنن ، داد می زنن! ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن !

سن ۱۷ سالگی: یه کمی مثلا آدم میشن! ... فقط شعرهاشون رو بلند بلند می خونن! (یادش

به خیر ، اون روزا که تکنو نبود ، راک ن رول می خوندن )


سن ۱۸ سالگی: هر کی رو می بینن ، تا پس فردا عاشقش میشن! ... آخ آخ! آهنگهای داریوش
مثل چسب دوقلو بهشون می چسبه !

سن ۱۹ سالگی: دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن! ... تیز میشن ، ابی گوش

میدن !


سن ۲۰ سالگی: از همه شون رو دست می خورن! ... ستار گوش میدن که نفهمن چی شده !

سن ۲۱ سالگی: زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن! (مثلا عاقل میشن !)


سن ۲۲ سالگی: نه! می فهمن که زندگی همش عشــــقه! ... دنبال یه آدم حسابی می گردن!

سن ۲۳ سالگی: یکی رو پیدا می کنن! اما مرموز میشن! (دیدشون عوض

میشه!)

سن ۲۴ سالگی: نه! اون با یه نفر دیگه هم دوسته! اصلا“ لیاقت عشق منو نداشت!

سن ۲۵ سالگی: عشق سیخی چند؟!! ... طرف باید باباش پولدار باشه! حالا خوشگل هم

باشه بد نیست!

سن ۲۶ سالگی: این یکی دیگه همونیه که همه عمر می خواستم! ... افتخار میدین غلامتون

بشم؟!

سن ۲۷ سالگی: آخیـــــــــــش!

سن ۲۸ سالگی: کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمی اومدم!!!
 
                              
      




         
      خصوصیات دختر خانمها از ۱۴ تا ۲۸ سالگی ... 

 سن۱۴ سالگی: تا پارسال هر کی بهشون می گفت: چطوری؟ می گفتن: خوبم مرسی! حالا

میگن: مرسی خوبم!

سن ۱۵ سالگی: هر کی بهشون بگه سلام ، میگن: علیک سلام! ... نقاشیشون بهتر میشه

(بتونه کاری و رنگ آمیزی و ...!)

سن ۱۶ سالگی: یعنی یه عاشق واقعین! ... فردا صبح هم می خوان خودکشی کنن! ...

شوخی هم ندارن !

سن ۱۷ سالگی: نشستن و اشک می ریزن! ... بهشون بی وفایی شده! ... آخ آخ شعرهای

سیاوش قمیشی مثل چسب دوقلو میچسبه ( کوران حوادث! )

سن ۱۸ سالگی: دیگه اصلا عشق بی عشق! ... توی خیابون جلوی پاشون رو هم نگاه نمی

کنن !

سن ۱۹ سالگی: از بی توجهی یه نفر رنج می برن! ... فکر می کنن اون یه آدم به تمام

معناست !

سن ۲۰ سالگی: نه ، نه! ... اون منو نمی خواست! ... آخرش منو یه کور و کچلی می گیره! می
دونم!

سن ۲۱ سالگی: فقط ۲۷-۲۸ سالگی قصد ازدواج دارن! فقط!

سن ۲۲ سالگی: خوش تیپ باشه! پولدار باشه! تحصیلکرده باشه! قد بلند باشه! خوش لباس

باشه! ... (آخ که چی نباشه!)

سن ۲۳ سالگی: همه ء خواستگارا رو رد می کنن !

سن ۲۴ سالگی: زیاد مهم نیست که چه ریختیه یا چقدر پول داره! فقط شجاع باشه! ما رو به

اون چیزی که نرسیدیم برسونه!

سن ۲۵ سالگی: اااااااه! پس چرا دیگه هیچکی نمیاد؟! ... هر کی می خواد باشه ، باشه !

سن ۲۶ سالگی: یه نفر میاد! ... همین خوبه! ... بــــــــــله !

سن ۲۷ سالگی: آخیـــــــــــش!

سن ۲۸ سالگی: کاش قلم پات می شکست و خواستگاری من نمی اومدی!!!





   اگه  تا  روز  قیامت  داشتنت  نباشه  قسمت         

چشم  به  راهِِِ تو  می  مونم بادلی پر از صداقت
 
    اگه با  اشکای گرمم ،  دلِِِ سنگ  برام بسوزه       

    اگه  جسم  من  بسوزه ،  بعد  از  دنیای  دو روزه

     اگه نقشِِِِ قصّه ها شی ، مهِِِِ روی قلّه ها شی      

    بری  و  از  من  جدا  شی ، اگه باشی یا نباشی 

     اگه جای تو ، به این دل همه دنیا رو ببخشن       

    میگذرم  از  هر چی  دارم  اگه  باشی عاشقِِِ من

     اگه  زنجیر به  پاهامه ، اگه قفل  و اگه صد بند      
  
    میرسم بِهِت هر جا که هستی ، به عشق ِتو سوگند              

     اگه باشی تاجی بر سَر ، یا که از ذرّه ای کمتر        

    دل ِِِِ  من  داغِِ   تو  داره  ،  تا اَََبَد  ،  تا  روزِِِ  آخر
 
    اگه با یه قلبِِِ تَب دار بشم از عشق تو بیمار          

   یا  وجودِِِ  عاشقم  رو  ببرن  تا  چوبه ی  دار

   اگه زندگیم فنا شه ، طعمه ی خشمِِِ خدا شه

یا که در حسرتِِِ عشقت روحم از بدن جدا شه

   اگه قلبمو  شکستی ، رفتی  و از من گسستی      

مهربون یا خود پرستی ، هر چه هستی ، هر که هستی

   نه فقط عاشقت هستم ، مرحمی ، رو قلب خستم    

این تویی که  می پرستم ،  سر سپرده ی  تو هستم





 ازدست ِ عزیزان چه بگویم ، گله ای نیست

گَر هم گله ای هست ، دِگر حوصله ای نیست

سرگرم ِ  به  خود  زخم  زدن  در  همه  عمرم

هر لحظه جز این دستِِ مرا مشغله ای نیست
 
      دیریست که از خانه خرابان ِِ جهانم       
 
       بر سقفِِ فرو ریخته ام  چلچله ای نیست
  
     در حسرت ِِِ  دیدار  تو  آواره  ترینم    

     هر چند که تا منزل ِِِِِ تو فاصله ای نیست








     با تو  حکایتی  دگر  این  دلِِِِِِِ  ما  به سر کند   
   
    شب سیاه ِِِِِِ  قصّه  را هوای تو سحر کند

    باورِِِ   ما   نمی شود   ،  در  سرِِِِِِِِِِ ما   نمی رود

     از  گذر ِِِِِِِِ  سینه ی ما یارِِِِِ دگر   گذر  کند

   شِِِکوِِِه  بسی  شنیده ام  از  دلِِِِِِ درد  کشیده ام

     کور شَوَم ، جز تو اگر زمزمه ای دگر کنم

   مقصد و مقصودم تویی ، عشقم و معبودم تویی

        از تو حَذَر نمیکنم ، سایه  مگر سفر کند

      چاره ی کارِِِ ما تویی  ، یاوَر و یارِِ ما  تویی

       توبه  نمی کند  اثر  ،  مرگ  مگر  اثر  کند






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد